هیئت عمومی دیوان عالی کشور
احتراماً به استحضار میرساند از شعب 11 و 20 دیوان عالی کشور در مورد صلاحیت دادگاههای کیفری یک و کیفری 2 در رسیدگی به جرایم اختلافکه مبلغ و میزان وجه مورد اختلاس از دو میلیون ریال بیشتر باشد آراء معارضی صادر گردیده که طبق مادۀ واحده قانون وحدت رویه مصوب 1328قابل طرح و رسیدگی در آن هیئت محترم میباشد خلاصه پروندههای مزبور به این شرح است:
برای تهیه دوره کالبد شکافی آراء وحدت رویه کلیک کنید
- به حکایت پرونده فرجامی کلاسه 4/11/1313 شعبه یازدهم دیوان عالی کشور ناهید غرباوی فرزند عوده به اتهام 60 فقره اختلاس از بانک استانشعبه اهواز جمعاً به مبلغ 39392964 ریال مورد تعقیب کیفری واقع شده و پرونده پس از تنظیم کیفرخواست به استناد مواد 75 و «139»[1] قانون تعزیراتبه دادگاه کیفری یک اهواز ارسال گردیده دادگاه کیفری یک اهواز با توجه به نوع اتهام و مواد استنادی در کیفرخواست رسیدگی را در صلاحیت دادگاهکیفری 2 تشخیص داده و قرار عدم صلاحیت صادر کرده و پرونده را به دادگاه کیفری 2 اهواز فرستاده است دادگاه کیفری 2 اهواز هم در تاریخ 23/09/64 رسیدگی به اتهام مزبور را طبق بند د مادۀ «198»[2] اصلاحی قانون آیین دادرسی کیفری در صلاحیت دادگاه کیفری یک دانسته و قرار عدم صلاحیت صادرنموده و بر اثر تحقق اختلاف در امر صلاحیت پرونده برای حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی به شعبه 11 دیوان عالی کشور ارجاعشده و شعبه 11 به شرح رأی شماره 986/11-30/10/64 چنین اظهار نظر نموده است: «مجازات ماده استنادی کیفر خواست پنج سال حبس تعزیری است و بر طبق مادۀ 198 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری ملاکتشخیص صلاحیت مجازات جرم انتسابی است و مبلغ مورد اختلاف تاثیری در صلاحیت ندارد بنا به مراتب نظریه دادگاه کیفری یک اهواز موجه ومنطبق با موازین قانونی میباشد و با تایید آن پرونده امر جهت ادامه رسیدگی به دادگاه کیفری 2 اهواز اعاده میگردد.»
- به حکایت پرونده فرجامی کلاسه 16/20/1023/20 شعبه 20 دیوان عالی کشور عبدی محمد باباری فرزند بادر کارمند بانک مسجد سلیمان بهاتهام 69 فقره اختلاس از بانک سپه تحت تعقیب کیفری واقع شده و پرونده در دیوان کیفر مطرح شده و پس از انحلال دیوان کیفر پرونده برای رسیدگیبه دادگاه استان اهواز ارسال گردیده است. دادگاه استان به اعتبار صلاحیت دادگاه کیفری یک مسجد سلیمان قرار عدم صلاحیت صادر نموده و پرونده را به دادگاه کیفری یک مسجد سلیمان فرستاده و دادگاه مزبور هم اعلام عدم صلاحیت نموده و شعبه 20 دیوان عالی کشور در مقام حل اختلاف به استناد مادۀ 8 قانون تشکیل دادگاههای عمومی رسیدگی را در صلاحیت دادگاه مرکز استان اهواز تشخیص داده است. شعبه 11 دادگاه استان اهوازرسیدگی را در صلاحیت دادگاه کیفری 2 اهواز دانسته و قرار عدم صلاحیت صادر نموده و پرونده را به دادگاه کیفری 2 فرستاده است دادگاه کیفری 2اهواز به استناد بند د مادۀ 198 اصلاحی قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی را در صلاحیت دادگاه کیفری یک اعلام نموده و بر اثر تحقق اختلاف در امرصلاحیت پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه 20 ارجاع گردیده و شعبه 20 دیوان عالی کشور طی داد نامه شماره 3623/20-16/02/63 چنینرای داده است: « با توجه به میزان خواسته (میزان اختلاس) که بیش از حد صلاحیت دادگاه کیفری 2 میباشد و با توجه به بند یک مادۀ 198 قانون مربوط به صلاحیت دادگاه کیفری یک اهواز اظهار نظر میگردد.» به طوری که ملاحظه میشود شعبه 11 دیوان عالی کشور در جرایم اختلاس، میزان حبس مقرر در مادۀ 75 قانون تعزیرات را که تا پنج سال معین شدهملاک صلاحیت دانسته و به صلاحیت دادگاه کیفری 2 رای داده در صورتی که شعبه 20 دیوان عالی کشور در این نوع جرایم مبلغ مورد اختلاس را ملاک صلاحیت دادگاه قرار داده و به صلاحیت دادگاه کیفری یک اظهار نظر کرده و آراء مزبور متهافت و موضوع قابل طرح و رسیدگی در هیئت عمومیدیوان عالی کشور برای ایجاد وحدت رویه قضایی است.
معاون اول قضایی ریاست دیوان عالی کشور – فتحالله یاوری
جلسه وحدت رویه
به تاریخ روز چهارشنبه 04/03/1367 جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست حضرت آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رییس دیوانعالی کشور و با حضور جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان روسا و مستشاران شعب کیفری و حقوقیدیوان عالی کشور تشکیل گردید. پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نمایندهدادستان محترم کل کشور مبنی بر: « نظر به این که ملاک در تشخیص صلاحیت مجازاتی است که برای هر جرم تعیین گردیده و بنا به صراحت مادۀ 75 قانون تعزیرات، مجازات مختلس حداکثر پنج سال حبس تعزیری میباشد و محکومیت به رد وجه یا مال مورد اختلاس، مجازات نیست تا مبلغ آنموثر در تعیین صلاحیت باشد لذا رأی شعبه 11 دیوان عالی کشور مبنی بر صلاحیت دادگاه کیفری دو در رسیدگی به بزه اختلاس موجه و مدلل بوده وتایید میشود.»، مشاوره نموده و اکثریت قریب به اتفاق بدین شرح رأی دادهاند:
رأی شماره 509 – 04/03/1367
رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور
مجازات کیفری جرم اختلاس در مادۀ «75»[3] قانون تعزیرات پنج سال حبس معین شده و رد وجه یا مال مورد اختلاس به هر میزانی که باشد جزای نقدی یا مجازات محسوب نبوده و در امر صلاحیت دادگاه تاثیری ندارد بنابراین رسیدگی به جرم اختلاس در صلاحیت دادگاه کیفری دو میباشد و رأی شعبهیازدهم دیوان عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد صحیح تشخیص میشود این رأی بر طبق «مادۀ واحده»[4] قانون وحدت رویه قضایی مصوب 1328 برای دادگاهها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه لازمالاتباع است.
مواد قانونی و آرای مرتبط
[1] . مادۀ 139 قانون تعزیرات ( مصوب 1362 ) : در کلیه مواردی که محکوم علیه علاوه بر محکومیت کیفری، محکوم به رد عین مال قیمت یا مثل آن شده باشد، ملزم به رد عین یا مثلیا قیمت محکوم به، به محکومله خواهد بود و در صورت امتناع محکومعلیه از اجرای حکم دادگاه میتواند با فروش اموال محکومعلیه حکم را اجراءیا تا استیفای حقوق محکومله محکومعلیه را در حبس نگهدارد.
تبصره – چنانچه محکومعلیه نسبت به محکومیت مالی مدعی اعسار شود، به درخواست محکومله تا احراز اعسار در حبس باقی خواهد ماند.
[2]. مادۀ 198 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1361 ) : دادگاههای کیفری ۱ به جرمهای زیر رسیدگی مینماید:
الف – جرمی که کیفر آن اعدام، رجم، صلب و نفی بلد به عنوان حد باشد.
ب – جرمی که کیفر آن قطع یا نقص عضو باشد.
ج – جرمی که کیفر آن به حسب قانون ۱۰ سال زندان و بالاتر باشد.
د – جرمی که کیفر آن معادل ۲۰۰ هزار تومان و بالاتر و یا معادل دو پنجم اموال مجرم و بالاتر باشد.
تبصرۀ ۱ – هر گاه کیفر الف و ب از باب قصاص مترتب بر عمد باشد به خطا و شبه عمد چنین جرمی نیز در دادگاه کیفری ۱ رسیدگی خواهد شد.
تبصرۀ ۲ – هر گاه جرمی که ادعا شده احتمال ترتب یکی از کیفرهای مذکور بر آن باشد پس از ختم دادرسی معلوم شود که کیفر آن کمتر از امور مذکوراست دادگاه کیفری درجه۱ مبادرت به انشاء حکم خواهد کرد.
[3] . مادۀ 75 قانون تعزیرات ( مصوب 1362 ) : هر یک از کارمندان و کارکنان ادارات و سازمانها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا مأمورین به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیر رسمی و دیوان محاسبات عمومی و مؤسساتی که به کمک مستمر دولت اداره میشوند، و دارندگان پایههای قضایی، وجوه نقدی یامطالبات یا حوالجات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یک از سازمانها و مؤسسات فوقالذکر یا اشخاصی که بر حسبوظیفه به آنها سپرده شده است به نفع خود یا دیگری برداشت یا تصاحب کرده به عنوان مختلس علاوه بر مجازات مقرر اداری و رد وجه یا مال مورداختلاس به حبس از ۶ ماه تا پنج سال محکوم میشود.
تبصره – کارمندان و کارکنان قوای مقننه و قضائیه نیز مشمول این ماده خواهند بود.
[4] . مادۀ واحدۀ قانون وحدت رویۀ قضایی ( مصوب 1328 ) : هر گاه در شعب دیوان عالی کشور نسبت به موارد مشابه رویههای مختلف اتخاذ شده باشد به تقاضای وزیر دادگستری یا رییس دیوان مزبور و یا دادستان کل هیئت عمومی دیوان عالی کشور که در این مورد لااقل با حضور سه ربع از رؤسا و مستشاران دیوان مزبور تشکیل مییابد موضوع مختلففیه را بررسی کرده و نسبت به آن اتخاذ نظر مینمایند در این صورت نظر اکثریت هیئت مزبور برای شعب دیوان عالی کشور و سایر دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است و جز به موجب نظر هیئت عمومی یا قانون قابل تغییر نخواهد بود.