رأی وحدت رویه شماره ۸۶۸
مقدمه
جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه شماره ۹/۱۴۰۴ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورّخ 28/۰۵/1404 به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کلّ کشور در سالن هیئت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۶۸ ـ 28/۰۵/1404 منتهی گردید.
برای تهیه دوره کالبد شکافی آراء وحدت رویه کلیک کنید
الف) گزارش پرونده
با سلام و احترام
به استحضار می رساند، آقای علی صالحی، دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران، با اعلام اینکه از سوی شعب بیستم و پنجاه ودوم دیوان عالی کشور، در خصوص تعیین مرجع صالح برای رسیدگی به جرم پولشویی، با استنباط متفاوت از مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیئت عمومی دیوان عالی کشور نموده است که گزارش امر به شرح آتی تقدیم میشود:
الف) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۲۴۰۳۹۰۰۰۰۶۱۲۱۲۵ ـ 11/۳/1402 شعبه اول دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب جزیره کیش در خصوص اتهام آقایان مهدی …، احد … و جواد … دایر بر پولشویی نسبت به عواید حاصل از فروش مواد مخدر از نوع گل در بازه های زمانی متعدد، چنین رأی صادر شده است:
«… حسب تحقیقات به عمل آمده از سوی پلیس مبارزه با مواد مخدر و اداره اطلاعات جزیره کیش اسناد بانکی دایر بر اینکه مبالغ به حساب های ۱.جواد … ۲.سمیه … ۳.علی … ۴.احد … ۵.رسول … ۶.افشین … ۷.فاطمه … ۸.مهدی … واریز شده است، علی هذا نظر به اینکه صلاحیت محلی رسیدگی به بزه پولشویی با دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان تهران است به جهت رعایت قوانین آمره آیین دادرسی کیفری (مقررات شکلی) مستنداً به مواد «۱۱۶»[1]، «۱۱۷»[2] و ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ رسیدگی به بزه فوق در صلاحیت این شعبه نبوده، لذا قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان تهران صادر و اعلام میگردد.»
متعاقباً شعبه چهاردهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۶۸۳۹۰۰۰۶۰۴۳۴۸۸ ـ 31/۴/1404، چنین رأی داده است:
«… با عنایت به اینکه ۱. اصل در رسیدگی و انجام تحقیقات مقدماتی در جرائم، صلاحیت دادگاه محل وقوع جرم است ۲. حکم مقرر در مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی ناظر به تشکیل شعب تخصصی دادگاه برای رسیدگی به جرائم موضوع قانون مذکور است و چنین امری نافی صلاحیت دادسرا و دادگاه محل وقوع بزه نیست. ۳. رسیدگی در مرجع قضایی تهران با توجه به محل سکونت و فعالیت متهمین در حوزه قضایی دیگر از جهت صعوبت در دسترسی به آثار و ادله جرم، موجب تعسر در رسیدگی میگردد و بدیهی است که اراده وقوع چنین نتیجه نامطلوبی به دور از حکمت تقنینی است و در نتیجه در مقام تفسیر قانون باید از انتساب آن به مقنّن پرهیز شود. ۴. حکم مقرر در مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی از باب صلاحیت افتراقی نیست، بلکه از باب رعایت تخصص در رسیدگی بوده و نافی قواعد آمره مربوط به صلاحیت محلی نیست. ۵. دادیار محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کیش ابتدائاً قرار عدم صلاحیت به [دادسرای عمومی و انقلاب] مرکز استان (شهرستان بندرعباس) صادر و پس از حدوث اختلاف در صلاحیت از سوی بازپرس محترم دادسرای عمومی و انقلاب بندرعباس وفق مادۀ «۲۷»[3] قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور] مدنی در مقام حل اختلاف به عنوان مرجع صالح جهت تعیین صلاحیت، رأی به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کیش صادر نموده است. ۶. تبصره الحاقی به ذیل مادۀ ۱۱ اصلاحی قانون مبازره با پولشویی مصوب 3/۷/1399 صلاحیت دادگاههای کیفری تهران یا مرکز استان را در رسیدگی به بزه پولشویی محدود به موردی نموده است که متهم یکی از مقامات موضوع مواد «۳۰۷»[4] و «۳۰۸»[5] قانون آیین دادرسی کیفری باشد و در نتیجه رسیدگی به اتهام سایر اشخاص مطابق قواعد عمومی صلاحیت در دادگاه محل وقوع بزه انجام میشود. نظریه مشورتی شماره ۷/۹۳/۹۴۲ اداره کل حقوقی قوه قضائیه مؤید این مطلب است که مفاد مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی دلالت بر نفی صلاحیت ذاتی و محلی ندارد. علاوه بر آن نظریه مرکز فقهی قوه قضائیه نیز بر عدم دلالت مادۀ ۱۱ بر نفی صلاحیت محلی مؤید این مطلب است. لذا نظر به اینکه محل وقوع جرم حوزه قضایی شهرستان کیش است، مستنداً به مواد ۱۱۶، ۱۱۷ و ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ رسیدگی به بزه فوق در صلاحیت این شعبه نبوده، لذا قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کیش صادر و اعلام میگردد. … »
پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت حل اختلاف، شعبه بیستم به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۵۰۹۹۶۴ ـ 01/۷/1402، چنین رأی داده است:
«با توجه به اینکه در صلاحیت محلی، اصل بر صلاحیت دادگاه محل وقوع جرم است که در پرونده، محل وقوع بزه انتسابی پولشویی حوزه قضایی شهرستان جزیره کیش است و مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی اصلاحی ۱۳۹۷ ناظر به تشکیل شعب تخصصی دادگاه برای رسیدگی به جرائم موضوع قانون مذکور است و این امر نافی صلاحیت دادگاه کیفری محل وقوع جرم نیست. بنا به مراتب استدلال بازپرس [شعبه] ۱۴… دادسرای عمومی و انقلاب تهران قانونی تشخیص و مستنداً به مواد ۳۱۰، «۳۱۱»[6]، «۳۱۳»[7] و «۳۱۷»[8] قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و تبصرۀ ذیل مادۀ ۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۷۹ با اعلام صلاحیت رسیدگی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان جزیره کیش حل اختلاف مینماید.»
ب) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۲۶۸۳۹۰۰۱۰۰۰۵۱۸۸ ـ 09/07/1402 شعبه پانزدهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، در خصوص اتهام آقایان بهنام … و سامان … دایر بر فرار مالیاتی از طریق کتمان درآمد و پولشویی، چنین رأی صادر شده است:
«… نظر به اینکه هر ۳ فقره حساب بانک ملت آقای بهنام … که گردش حساب مربوط به آنها، مستند اعلام جرم پولشویی بوده در شهرستان مهاباد افتتاح شده و واریز وجوه و برداشت آنها نیز از حسابهای بانکی موصوف صورت پذیرفته و از طرفی محل فعالیت نامبردگان نیز در همان شهرستان است و از آنجا که در مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی که مقرر داشته «شعبی از دادگاههای عمومی در تهران و در صورت نیاز در مراکز استان ها به امر رسیدگی به جرم پولشویی و جرائم مرتبط اختصاص مییابد و اختصاصی بودن شعب مانع رسیدگی به سایر جرائم نمیباشد»، صرفاً به صلاحیت انحصاری دادگاه و به تبع آن دادسرای تهران اشاره نشده است و قید مراکز استان، حکایت از آن دارد که دادسراهای مراکز استان های دیگر نیز صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارند و از طرفی عدم تشکیل شعبه اختصاصی برای رسیدگی به جرم پولشویی در استان محل وقوع جرم، از موجبات صدور قرار عدم صلاحیت نبوده و شعب موجود تکلیف به رسیدگی دارند. لذا حکم مقرر در ماده مزبور، حسب قاعده اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند، نافی صلاحیت از حوزه قضائی محل ارتکاب جرم نیست و با تمسّک بدان، نمی توان از قاعده آمره اصل صلاحیت حوزه قضایی محل وقوع جرم عدول کرد و از آنجا که محل وقوع جرایم مزبور، با فرض وقوع، شهرستان مهاباد است، مستنداً به مواد ۱۱۶، ۱۱۷ و ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ رسیدگی به بزه فوق در صلاحیت این شعبه نبوده، قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان مهاباد صادر و اعلام میگردد.»
متعاقباً شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۳۵۳۹۰۰۰۵۰۹۶۴۹۰ ـ 09/08/1402، چنین رأی داده است:
«… نظر به اینکه اوّلاً، مطابق مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی مرجع صالح به رسیدگی به جرم پولشویی و جرایم مرتبط، دادگاههای کیفری تهران یا در صورت نیاز مرکز استان تعیین شده است و مادۀ ۱۱ قانون مذکور صراحتاً مرجع صالح به رسیدگی را مشخص نموده است و تفسیر بازپرس محترم شعبه پانزدهم دادسرای تهران، تفسیر در مقابل نص میباشد و در آن صورت وضع مادۀ ۱۱ قانون مذکور، امری عبث و بیهوده خواهد بود. ثانیاً، رسیدگی به جرم پولشویی ارتباط بسیار نزدیکی با رسیدگی به جرم منشأ دارد به گونه ای که چنانچه جرم منشأ مصادف با تبرئه یا منع تعقیب گردد، جرم پولشویی منتفی خواهد شد. ثالثاً، چون مجازات بزه پولشویی درجه ۵ است (در صورتی که میزان درآمد و عواید حاصل از ارتکاب جرم منشأ بیشتر از یک میلیارد تومان باشد درجه ۴ است) و مجازات بزه فرار مالیاتی نیز طبق تبصرۀ ۲ مادۀ «۲۷۴»[9] قانون مالیات های مستقیم درجه ۶ است، لذا در راستای رسیدگی به جرایم شخص واحد، رسیدگی در دادگاهی صورت میگیرد که مهم ترین جرم در آن حوزه صورت گرفته باشد و از آنجایی که جرم پولشویی جرم مهمتر است و مرجع صالح به رسیدگی به پولشویی نیز دادگاههای کیفری تهران و در صورت نیاز مرکز استان است (در مرکز استان شعب تخصّصی تشکیل نشده است)، در این پرونده نیز به هر دو جرم دادسرای تهران صالح به رسیدگی است؛ فلذا با توجه به توضیحات و استدلال های فوق، این بازپرسی خود را صالح به رسیدگی به جرایم پولشویی و جرم منشأ (فرار مالیاتی) ندانسته و مستنداً به مادۀ ۱۱ قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی و مواد «۲۶»[10] ، ۱۱۶، ۱۱۷ ،۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، قـرار عـدم صلاحیـت به اعتبار و شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان تهران صادر و اعلام می دارد. …»
پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت حل اختلاف، شعبه پنجاه و دوم به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۷۷۷۲۸۶ ـ 28/09/1402، چنین رأی داده است:
«… نظر به اینکه استدلال شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان مهاباد صحیح و منطبق با موازین قانونی است، لذا با استناد به مادۀ ۳۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری ناظر به تبصره مادۀ ۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن تأیید استدلال مذکور، با اعلام صلاحیت حوزه قضایی تهران ترجیحاً شعبه ۱۵ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب … تهران حل اختلاف میگردد.»
چنانکه ملاحظه میشود، شعب بیستم و پنجاه و دوم دیوان عالی کشور در خصوص تعیین مرجع صالح برای رسیدگی به جرم پولشویی با استنباط مختلف از مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی و مادۀ ۳۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری، اختلاف نظر دارند؛ به گونه ای که شعبه بیستم با این استناد که مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی ناظر به تشکیل شعب تخصصی دادگاه برای رسیدگی به جرایم موضوع قانون مذکور است و این امر نافی صلاحیت دادگاه کیفری محل وقوع جرم نیست، دادسرای محل وقوع جرم را صالح به رسیدگی تشخیص، اما شعبه پنجاه و دوم با استناد به مادۀ ۳۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری ناظر به تبصره مادۀ ۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ، حوزه قضایی تهران را صالح به رسیدگی دانسته است.
بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای مادۀ ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور درخواست میگردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیئت عمومی ـ غلامرضا انصاری
ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور
احتراماً در خصوص پرونده وحدت رویه شماره ۹/۱۴۰۴ هیئت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می نمایم:
حسب گزارش ارسالی ملاحظه میگردد اختلاف استنباط بین شعب بیستم و پنجاه و دوم دیوان عالی کشور راجع به صلاحیت رسیدگی به جرم پولشویی است به گونه ای که شعبه بیستم دیوان عالی کشور، دادسرا و دادگاه کیفری محل وقوع جرم را صالح دانسته لیکن شعبه پنجاه و دوم، دادسرا و دادگاه کیفری تهران را صالح به رسیدگی دانسته است. لذا با بررسی گزارش ارسالی و با عنایت به اینکه موضوع مشمول عمومات بوده و به عبارتی به استناد ذیل مادۀ ۳۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری یعنی حل اختلاف بین دادسراها، ناظر به مفاد مادۀ ۳۱۰ همان قانون، دادسرا و دادگاه محل وقوع جرم صالح به رسیدگی است.
لازم به ذکر است حکم مقرر در مادۀ ۱۱ قانون مبارزه با پولشویی اصلاحی سال ۱۳۹۷ مبنی بر اختصاص شعبی از دادگاه تهران و یا دیگر مراکز استانها برای رسیدگی به بزه پولشویی به معنای سلب صلاحیت از دادگاه محل وقوع جرم نبوده و ماده یاد شده در مقام تخصیص قواعد عام صلاحیت نیست و صرفاً در راستای ایجاد الزاماتی برای رسیدگی تخصصی به جرم پولشویی در حوزههای قضایی مراکز استان با لحاظ کثرت احتمالی پرونده ها است. لازم به ذکر است مصالح عمومی و ملاحظات اجتماعی و همچنین تسهیل در انجام تحقیقات محلی و استماع اظهارات گواهان و اخذ نظریات کارشناسی و تسریع در دادرسی به جهت اشراف دادگاه های محل بر ابعاد موضوع و نیز تمرکز زادیی از طرح دعاوی در تهران، طرح شکایت در محل وقوع جرم را قابل توجیه می نماید، لذا نظر شعبه بیستم دیوان عالی کشور را مطابق با قانون و قابل تأیید می دانم.
ج) رأی وحدت رویه شماره ۸۶۸ ـ 28/۰۵/1404 هیئت عمومی دیوان عالی کشور
بر اساس مادۀ «۳۱۰»[11] قانون آیین دادرسی کیفری ، متهم در دادگاهی محاکمه می شود که جرم در حوزه قضایی آن واقع شده باشد و تعیین صلاحیت برای دادگاه دیگر، منوط به حکم قانون است و مقررات مادۀ «۱۱»[12] قانون مبارزه با پولشویی مصوب 02/۱۱/1386 با اصلاحات بعدی در سال ۱۳۹۷، ناظر به اختصاص تعدادی از شعب دادگاهها برای رسیدگی تخصصی به جرم پولشویی بوده و این امر نافی صلاحیت دادگاه محل وقوع جرم نیست. بر این اساس چنانچه در اجرای ماده قانونی یاد شده، در مرکز استان (محل وقوع جرم) شعبه یا شعبی جهت رسیدگی به جرم پولشویی و جرائم مرتبط با آن تشکیل شده باشد، آن دادگاه صالح به رسیدگی است و در غیر این صورت دادگاه محل وقوع جرم صلاحیت رسیدگی خواهد داشت.
بنا به مراتب، رأی شعبه بیستم دیوان عالی کشور تا حدی که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء اعضای هیئت عمومی، صحیح و قانونی تشخیص داده میشود. این رأی طبق مادۀ «۴۷۱»[13] قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.
محمّدجعفر منتظری ـ رئیس هیئت عمومی دیوان عالی کشور
مواد قانونی و آرای مرتبط
[1] . مادۀ 116 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : بازپرس در حوزه قضائی محل ماموریت خود با رعایت مفاد این قانون ایفای وظیفه می کند و در صورت وجود جهات قانونی در موارد زیر شروع به تحقیق مینماید:
الف- جرم در حوزه قضایی محل ماموریت او واقع شود.
ب – جرم در حوزه قضایی دیگری واقع گردد و در حوزه قضائی محل ماموریت او کشف یا متهم در آن حوزه دستگیر شود.
پ – جرم در حوزه قضایی دیگری واقع شود، اما متهم یا مظنون به ارتکاب جرم در حوزه قضائی محل مأموریت او مقیم باشد.
[2] . مادۀ 117 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : در مواردی که جرم خارج از حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس واقع شده، اما در حوزه او کشف یا مرتکب در آن حوزه دستگیر شود، بازپرس تحقیقات و اقدامات مقتضی را به عمل می آورد و در صورت لزوم، قرار تامین نیز صادر می کند و چنانچه قرار صادره منتهی به بازداشت متهم شود، پس از رسیدگی به اعتراض وی در دادگاه کیفری که بازپرس در معیت آن انجام وظیفه مینماید، با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به همراه متهم، حداکثر ظرف چهل و هشت ساعت، به دادسرای محل وقوع جرم میفرستد.
[3] . مادۀ 27 قانون آیین دادرسی مدنی ( مصوب 1379 ) : در صورتی که دادگاه رسیدگیکننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه صلاحیتدار ارسال مینماید. دادگاه مرجوع الیه مکلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد پرونده را جهت حل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میکند. رأی دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازم الاتباع خواهد بود.
تبصره- در صورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دو حوزه قضایی از دو استان باشد مرجع حل اختلاف به ترتیب یاد شده، دیوان عالی کشور میباشد.
[4] . مادۀ 307 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : (اصلاحی 24/03/1394) رسیدگی به اتهامات روسای قوای سه گانه و معاونان و مشاوران آنان، رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعضای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، وزیران و معاونان وزیران، دارندگان پایه قضایی، رئیس و دادستان دیوان محاسبات، سفیران، استانداران، فرمانداران مراکز استان و جرائم عمومی افسران نظامی و انتظامی از درجه سرتیپ و بالاتر و یا دارای درجه سرتیپ دومی شاغل در محلهای سرلشکری و یا فرماندهی تیپ مستقل، مدیران کل اطلاعات استانها حسب مورد، در صلاحیت دادگاههای کیفری تهران است، مگر آنکه رسیدگی به این جرائم به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.
تبصرۀ 1- شمول این ماده بر دارندگان پایه قضایی و افسران نظامی و انتظامی در صورتی است که حسب مورد، در قوه قضائیه یا نیروهای مسلح انجام وظیفه کنند.
تبصرۀ 2- رسیدگی به اتهامات افسران نظامی و انتظامی موضوع این ماده که در صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح میباشد، حسب مورد در صلاحیت دادگاه نظامی یک یا دو تهران است.
[5] . مادۀ 308 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : رسیدگی به اتهامات مشاوران وزیران، بالاترین مقام سازمان ها، شرکتها و موسسههای دولتی و نهادها و موسسههای عمومی غیر دولتی، مدیران کل، فرمانداران، مدیران موسسهها، سازمان ها، ادارات دولتی و نهادها و موسسههای عمومی غیر دولتی استانها و شهرستانها، روسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، شهرداران مراکز شهرستان ها و بخشداران، حسب مورد، در صلاحیت دادگاههای کیفری مرکز استان محل وقوع جرم است، مگر آنکه رسیدگی به این اتهامات به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.
[6] . مادۀ 311 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : شرکا و معاونان جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی را دارد، مگر اینکه در قوانین خاص ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
تبصره – هرگاه دو یا چند نفر متهم به مشارکت یا معاونت در ارتکاب جرم باشند و یکی از آنان جزء مقامات مذکور در مواد (307) و (308) این قانون باشد، به اتهام همه آنان، حسب مورد، در دادگاههای کیفری تهران و یا مراکز استان رسیدگی میشود و چنانچه افراد مذکور در مواد (307) و (308) این قانون در ارتکاب یک جرم مشارکت یا معاونت نمایند به اتهام افراد مذکور در ماده (308) نیز حسب مورد در دادگاه کیفری تهران رسیدگی میشود.
[7] . مادۀ 313 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : به اتهامات متعدد متهم باید با رعایت صلاحیت ذاتی، توامان و یکجا در دادگاهی رسیدگی شود که صلاحیت رسیدگی به جرم مهمتر را دارد.
[8] . مادۀ 317 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : حل اختلاف در صلاحیت در امور کیفری، مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی است و حل اختلاف بین دادسراها مطابق قواعد حل اختلاف دادگاههایی است که دادسرا در معیت آن قرار دارد.
[9] . مادۀ 274 قانون مالیات های مستقیم ( مصوب 1366 ) : (الحاقی 31/04/1394)- موارد زیر جرم مالیاتی محسوب میشود و مرتکب یا مرتکبان حسب مورد، به مجازاتهای درجه شش محکوم میگردند:
- تنظیم دفاتر، اسناد و مدارک خلاف واقع و استناد به آن
- اختفای فعالیت اقتصادی و کتمان درآمد حاصل از آن
- ممانعت از دسترسی ماموران مالیاتی به اطلاعات مالیاتی و اقتصادی خود یا اشخاص ثالث در اجرای مادۀ (181) این قانون و امتناع از انجام تکالیف قانونی مبنی بر ارسال اطلاعات مالی موضوع مواد (169) و (169 مکرر) به سازمان امور مالیاتی کشور و وارد کردن زیان به دولت با این اقدام
- عدم انجام تکالیف قانونی مربوط به مالیاتهای مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده در رابطه با وصول یا کسر مالیات مودیان دیگر و ایصال آن به سازمان امور مالیاتی در مواعد قانونی تعیینشده
- تنظیم معاملات و قراردادهای خود به نام دیگران، یا معاملات و قراردادهای مودیان دیگر به نام خود برخلاف واقع
- خودداری از انجام تکالیف قانونی درخصوص تنظیم و تسلیم اظهارنامه مالیاتی حاوی اطلاعات درآمدی و هزینهای در سه سال متوالی
- استفاده از کارت بازرگانی اشخاص دیگر به منظور فرار مالیاتی
تبصرۀ 1- اعمال این مجازات نافی اعمال محرومیتهای مندرج در قانون ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد مصوب 07/08/1390 مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست.
تبصرۀ 2- اعلام جرائم و اقامه دعوی علیه مرتکبان جرائم مزبور نزد مراجع قضایی از طریق سازمان امور مالیاتی کشور و سایر مراجع قانونی صورت میپذیرد.
[10] . مادۀ 26 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : انجام وظایف دادسرا در مورد جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاهی غیر از دادگاه محل وقوع جرم است، به عهده دادسرایی است که در معیت دادگاه صالح انجام وظیفه می کند مگر آنکه قانون به نحو دیگری مقرر نماید.
[11] . مادۀ 310 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : متهم در دادگاهی محاکمه میشود که جرم در حوزه آن واقع شود. اگر شخصی مرتکب چند جرم در حوزه های قضائی مختلف گردد، رسیدگی در دادگاهی صورت میگیرد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده باشد. چنانچه جرائم ارتکابی از حیث مجازات مساوی باشد، دادگاهی که مرتکب در حوزه آن دستگیر شود، به همه آنها رسیدگی می کند. در صورتی که متهم دستگیر نشده باشد، دادگاهی که ابتداء تعقیب در حوزه آن شروع شده است، صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد.
[12] . مادۀ 11 قانون مبارزه با پولشویی ( مصوب 1386 ) : (اصلاحی 03/07/1397)- شعبی از دادگاههای عمومی در تهران و در صورت نیاز در مراکز استانها به امر رسیدگی به جرم پولشویی و جرائم مرتبط اختصاص مییابد. تخصصیبودن شعبه مانع رسیدگی به سایر جرائم نمیباشد.
تبصره – در مواردی که مرتکب جرم پولشویی از مقامات موضوع مواد (307) و (308) قانون آیین دادرسی کیفری و مرتکب جرم منشا، شخصی غیر از مقامات مذکور باشد، به جرم پولشویی حسبمورد در دادگاههای کیفری تهران یا مرکز استان رسیدگی میشود.
[13] . مادۀ 471 قانون آیین دادرسی کیفری ( مصوب 1392 ) : هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاهها نسبت به موارد مشابه، اعم از حقوقی، کیفری و امور حسبی، با استنباط متفاوت از قوانین، آراء مختلفی صادر شود، رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، به هر طریق که آگاه شوند، مکلفند نظر هیئت عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست کنند. هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاهها یا دادستانها یا وکلای دادگستری نیز میتوانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، نظر هیئت عمومی را درباره موضوع درخواست کنند. هیئت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم روسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل میشود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند. رأی اکثریت در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضائی و غیر آن لازم الاتباع است؛ اما نسبت به رأی قطعی شده بی اثر است.
در صورتی که رأی، اجراء نشده یا در حال اجراء باشد و مطابق رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور، عمل انتسابی جرم شناخته نشود یا رأی به جهاتی مساعد به حال محکوم علیه باشد، رأی هیئت عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل میشود.