رأی وحدت رویه شماره 551
بسمه تعالی
ریاست معظم دیوان عالی کشور
احتراماً آقای رییس شعبه 63 دادگاه حقوقی 2 تهران طی شماره 1571-24/5/66 طی شرحی با انضمام فتوکپی سه فقره آراء صادره از شعب 6 و 9 و15 دیوان عالی کشور اعلام داشته که از شعب مرقوم در موضوعات مشابه آراء متهافت صادر گردیده و تقاضای طرح موضوع را در هیئت عمومی دیوان عالی کشور نموده است و پروندهها به دادسرای دیوان عالی کشور ارسال شده و اینک خلاصه جریان پروندههای مذکور معروض میگردد.
برای تهیه دوره کالبد شکافی آراء وحدت رویه کلیک کنید
1- طبق محتویات پرونده شماره 15/9/2172 شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور در تاریخ 15/1/66 صفی الله رشوند دادخواستی به طرفیت منصور و عبدالله و طاهر به خواسته الزام خواندگان به انتقال رسمی یک باب خانه به دادگاههای حقوقی 2 تقدیم داشته و شعبه 63 حقوقی 2 در تاریخ 24/3/66 با حضور خواهان و وکیل خواندگان تشکیل و پس از استماع اظهارات ایشان به شرح دادنامه شماره 239-24/3/66 به اعتبار صلاحیت هیئت مندرج در مادۀ 147 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده را در اجرای مادۀ «16»[1] قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری به دیوان عالی کشور ارسال داشته است و شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور طبق دادنامه شماره 15.239-16/4/66 چنین رأی داده است.
رأی – با ملاحظه موضوع دعوی و نظر به این که به شرح صورت مجلس مورخ 24/3/66 دادگاه صادر کننده قرار عدم صلاحیت حضور و رضایت خواندگان برای تنظیم سند اعلام گردیده است مورد تصرف از مراتب مقرر در مادۀ 147 اصلاحی از قانون ثبت مصوب 31/4/65 مجلس شورای اسلامی است و با این تقدیر صلاحیت دادگاه صادرکننده قرار عدم صلاحیت برای رسیدگی تشخیص میشود.
2- طبق محتویات پرونده شماره 6/3/2172 شعبه ششم دیوان عالی کشور در تاریخ 25/12/65 یحیی یوسفی دادخواستی به طرفیت بانو ملیحه ناظریان به خواسته الزام خوانده به تنظیم سند مالکیت جزء پلاک ثبتی شماره 136 الی 146 فرعی از 6818 بخش 10 تهران به دادگاه تقدیم داشته و دادگاه شعبه 63 حقوقی 2 تهران طبق دادنامه شماره 241-26/3/66 با این استدلال که طبق مادۀ 147 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 31/4/65 تعیین وضعیت ثبتی مورد معامله و تأیید وقوع معامله و تجویز اصدار سند مالکیت رسمی نسبت به مورد معامله موضوع سند عادی مستند دعوی با هیئت مصرح در مادۀ فوق میباشد و مستنداً به مادۀ مذکور و تبصرۀ 3 آن قرار عدم صلاحیت به صلاحیت هیئتهای موضوع مادۀ 147 قانون مارالذکر صادر و پرونده را در اجرای مادۀ 16 قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری به دیوان عالی کشور ارسال داشته است شعبه ششم دیوان عالی کشور طبق دادنامه شماره 273/6-21/4/66 به شرح ذیل رأی داده است.
رأی – با توجه به موضوع دعوی و خواسته آن که الزام خوانده به تنظیم سند رسمی انتقال است رسیدگی به موضوع در صلاحیت عام مراجع قضایی است خصوصاً که مقررات مادۀ 147 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک مصوب سال 1365 مانع رسیدگی مراجع قضایی نمیباشد علیهذا با تشخیص صلاحیت دادگاه حقوقی 2 تهران در رسیدگی به دعوی مطروحه قرار عدم صلاحیت صادره از دادگاه مزبور نقض میشود مقرر میدارد پرونده امر جهت رسیدگی و اقدام قانونی به دادگاه مربوطه اعاده شود.
3- طبق محتویات پرونده 17/2086 شعبه نهم دیوان عالی کشور در تاریخ 19/6/65 آقای عبدالله درمنکی فراهانی دادخواستی به طرفیت آقایان عباس و حسن هدایتی به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی انتقال به دادگاه تقدیم داشته و شعبه 63 حقوقی 2 تهران با این استدلال که محل مورد ترافع واقع در حوزه قضایی شهرستان قم اعلام شده بنابر مقررات مادۀ 147 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 31/4/65 تعیین وضعیت ثبتی مورد معامله و تأیید وقوع معامله و تجویز اصدار سند رسمی با هیئت مرقوم در مادۀ مذکور است مستنداً به مادۀ فوق الذکر و با اتخاذ ملاک از مادۀ «23»[2] قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت به صلاحیت هیئت موضوع مادۀ یاد شده واقع در اداره ثبت قم صادر نموده است و سپس در اجرای مادۀ 16 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال داشته است و شعبه نهم دیوان عالی کشور طبق دادنامه شماره 96/9-31/2/66 چنین رأی داده است.
رأی – با توجه به تبصرۀ 3 مادۀ 147 اصلاحی مورد استناد مرجع صدور قرار عدم صلاحیت قرار شماره 58-6/2/66 شعبه 63 دادگاه حقوقی 2 تهران دائر به شایستگی هیئت متشکله در اداره ثبت شهرستان قم تأیید و مقرر میشود پرونده امر جهت ارسال به مرجع مزبور به مرجع صدور قرار اعاده شود.
نظریه – به طوری که ملاحظه میفرمایید بین آراء صادره از شعب ششم و پانزدهم دیوان عالی کشور از یک طرف و شعبه نهم دیوان عالی کشور از طرف دیگر در مورد صلاحیت رسیدگی به موضوع مورد بحث اختلاف نظر وجود دارد بنا به مراتب به استناد مادۀ واحدۀ مصوب سال 1328 جهت ایجاد وحدت رویه تقاضای طرح موضوع را در هیئت عمومی دیوان عالی کشور مینماید.
معاون اول دادستان کل کشور – حسن فاخری
جلسه وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور به تاریخ روز سه شنبه 21/12/1369جلسه وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست حضرت آیت الله مرتضی مقتدایی رییس دیوان عالی کشور و با حضور جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری دیوان عالی کشور تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان کل کشور مبنی بر:
«چون هیئت مندرج در مادۀ 147 اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاک مصوب سال 1365 فقط به شرطی تراضی طرفین میتواند به موضوع اختلاف رسیدگی نماید مگر در مورد تبصرۀ 3 مادۀ مرقوم که مالک حاضر نباشد و پس از آگهی نیز اعتراضی واصل نشود لذا با توجه به موضوعات مطروحه که بین فروشنده و خریدار اختلاف محرز شده، رسیدگی به آن در صلاحیت محاکم دادگستری است و آراء شعب ششم و پانزدهم دیوان عالی کشور تأیید میشود.» ، مشاوره نموده و اکثریت قریب به اتفاق بدین شرح رأی دادهاند.
رای شماره 551-21/12/1369
رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور
مادۀ «147»[3] اصلاحی قانون ثبت مصوب تیرماه 1365 و تبصرههای آن که برای مدت موقت و با شرایط معین اجازه مراجعه متقاضی سند را به هیئتهای مقرر در این قانون داده است صلاحیت عام محاکم دادگستری را نفی نمیکند و لذا دعوی الزام به انتقال ملک که در دادگاههای دادگستری اقامه میشود باید مورد رسیدگی قرار گیرد و آراء صادره از شعب ششم و پانزدهم دیوان عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد صحیح تشخیص میشود.
این رأی بر طبق « مادۀ واحدۀ »[4] قانون وحدت رویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازم الاتباع است.
مواد قانونی و آرای مرتبط
[1] . مادۀ 16 قانون پارهای از قوانین دادگستری ( مصوب 1356 ) : در دعاوی حقوقی دادگاه مکلف است در موارد صدور قرار عدم صلاحیت ذاتی به اعتبار صلاحیت مرجع دیگر پرونده را مستقیماً به دیوان عالی کشور ارسال دارد. رأی دیوان عالی کشور در تشخیص صلاحیت برای مرجع صادرکننده قرار یا مرجعی که رسیدگی به آن محول میشود لازمالاتباع خواهد بود.
تبصره – در موارد صدور قرار عدم صلاحیت از دادگاهها به اعتبار صلاحیت خانه انصاف یا شورای داوری یا فسخ قرار عدم صلاحیت صادر ازمراجع مزبور بلافاصله و مستقیماً پرونده برای رسیدگی به مرجع صلاحیتدار ارسال میشود و خانههای انصاف و شوراهای داوری مکلف به رعایت رأی دادگاهها در زمینه صلاحیت خواهند بود.
[2] . مادۀ 23 قانون آیین دادرسی مدنی ( مصوب 1318 ) : دعاوی راجعه به غیر منقول اعم از دعوی مالکیت و سایر حقوق راجعه به آن در دادگاهی اقامه میشود که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است اگر چه مدعی و مدعیعلیه در آن حوزه مقیم نباشند.
[3] . مادۀ 147 قانون ثبت اسناد و املاک ( مصوب 1310 با صلاحات بعدی ) : برای تعیین وضع ثبتی اعیان املاکی که اشخاص تا تاریخ 1/۱/1370 بر روی زمینهایی ایجاد نمودهاند که به واسطه موانع قانونی تنظیم سند رسمی برای آنها میسور نبوده است، همچنین تعیین وضع ثبتی اراضی کشاورزی و نسقهای زراعی و باغات اعم از شهری و غیر شهری و اراضی خارج از محدوده شهر و حریم آن که مورد بهره برداری متصرفین است و اشخاص تا تاریخ فوق خریداری نمودهاند و به واسطه موانع قانونی تنظیم سند یا صدور سند مالکیت برای آنها میسور نبوده است به شرح زیر تعیین تکلیف میشود.
۱ – در صورتی که بین متصرف و مالک توافق بوده پس از احراز تصرف بلامنازع متصرف توسط کارشناس منتخب اداره ثبت و نداشتن معترض رئیس ثبت دستور ادامه عملیات ثبتی را به نام متصرف به منظور صدور سند مالکیت خواهد داد.
۲ – هر گاه انتقال (اعم از رسمی یا عادی) به نحو مشاع و تصرف بصورت مفروز بوده و بین متصرف و مالک مشاعی توافق باشد پس از کارشناسی و تهیه نقشه کلی ملک و انعکاس قطعه مورد تصرف در آن و احراز تصرف بلامنازع مشروط بر اینکه مقدار تصرف از سهم فروشنده در کل ملک بیشترنباشد و سایر مالکین هم مراتب را تأیید کنند رئیس ثبت دستور تعیین حدود و حقوق ارتفاقی مورد تقاضا و باقیمانده را به منظور صدور سند مالکیت مفروزی خواهد داد والا عملیات ثبتی به صورت مشاع ادامه مییابد و در صورت عدم دسترسی به مالکین مشاعی یا وصول اعتراض مراتب به هیئت حل اختلاف موضوع مادۀ ۲ این قانون ارجاع میشود.
۳ – در مورد مناطقی نظیر مازندران که غالباً مالک عرصه و اعیان جدا از هم بوده و مورد معامله اکثراً اعیان ملک میباشد و آخرین منتقلالیه متقاضی سند مالکیت است هیئت موضوع مادۀ ۲ به اینگونه تقاضاها رسیدگی نموده در صورت احراز واقع و توافق طرفین طبق بند ۱ این ماده عمل، والا با حفظحقوق مالک عرصه رأی بر صدور سند مالکیت اعیان طبق عرف محل خواهد داد.
۴ – اگر متصرف نتواند سند عادی مالکیت خود را ارائه نماید هیئت موضوع مادۀ ۲ با رعایت کلیه جوانب به موضوع رسیدگی در صورتی که هیئت توافق طرفین را احراز و مدعی بلامعارض باشد مراتب را برای صدور سند مالکیت به اداره ثبت محل اعلام مینماید.
۵ – چنانچه بین اشخاص در تصرف اختلاف باشد یا اعتراض برسد و یا اتخاذ تصمیم برای رئیس ثبت مقدور نباشد و همچنین در صورتی که مالک عرصه، اوقاف یا دولت یا شهرداری باشد موضوع به هیئت حل اختلاف موضوع مادۀ ۲ این قانون ارجاع میشود.
۶ – در مواردی که متصرف با در دست داشتن سند عادی تقاضای سند رسمی دارد موضوع به هیئت حل اختلاف موضوع مادۀ ۲ این قانون ارجاع میشود، هیئت رسیدگی نموده و پس از احراز تصرف مالکانه متقاضی، مراتب را به اداره ثبت اعلام تا در دو نوبت به فاصله پانزده روز به نحو مقتضی آگهی نماید در صورتیکه ظرف دو ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی اعتراض واصل شود معترض به دادگاه صالح هدایت میشود و اقدامات ثبت موکل بهارائه حکم قطعی دادگاه خواهد بود، چنانچه اعتراض نرسد اداره ثبت طبق مقررات سند مالکیت را صادر خواهد کرد، صدور سند مالکیت جدید مانعمراجعه متضرر به دادگاه نخواهد بود.
۷ – در صورتی که مساحت قطعات متصرفی در باغها، کمتر از میزان مقرر در ضوابط ابلاغی (حسب مورد به وسیله وزارت مسکن وشهرسازی یاوزارت کشاورزی) باشد و با رعایت مقررات تبصرۀ (۱) مادۀ (۴) قانون حفظ و گسترش فضای سبز و جلوگیری از قطع بیرویه درخت ( مصوب۱۳۵۲ ) مشمول این قانون نخواهد بود.
تبصرۀ ۱ – چنانچه توافق مالکین مشاع در تصرف مفروز مورد تأیید هیئت قرار نگیرد سند مالکیت به نحو مشاع بر اساس مفاد بند الف و سایر مقررات ثبت صادر خواهد شد.
تبصرۀ ۲ – در صورتیکه متصرف نتواند سند عادی مالکیت خود را ارائه نماید هیئت با رعایت کلیه جوانب به موضوع رسیدگی در صورتیکه متصرف مدعی بلا معارض باشد و یا هیئت توافق طرفین را احراز نماید مراتب را برای صدور سند به اداره ثبت محل اعلام مینماید و در غیر این صورت موضوع به دادگاه ارجاع میشود.
تبصرۀ ۳ – در مواردی که متصرف ملک با در دست داشتن سند عادی تقاضای سند رسمی داشته باشد و مالک یا مالکین بهر علت حضور نیابند اینهیئت رسیدگی و پس از احراز تصرف مالکانه متقاضی مراتب را به اداره ثبت اعلام و اداره ثبت موضوع را در دو نوبت به فاصله ۱۵ روز به نحو مقتضیآگهی مینماید در صورتیکه ظرف دو ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی اعتراضی از طرف مالک یا مالکین واصل شود موضوع به دادگاه صالح احاله میگردد و در صورت عدم وصول اعتراض اداره ثبت طبق مقررات سند مالکیت صادر خواهد کرد. صدور سند مالکیت جدید مانع مراجعه متضرر بهدادگاه نخواهد بود.
تبصرۀ ۴ – در صورتیکه ساختمان کلاً یا جزئاً در اراضی موقوفه احداث شده باشد هیئت با موافقت متولی منصوص و اطلاع اداره اوقاف و رعایت مفاد و رعایت مفاد وقفنامه و با موافقت متولی منصوص و اطلاع اداره اوقاف و رعایت مفاد وقفنامه و در صورتیکه متولی نداشته باشد با موافقت ادارهاوقاف و با رعایت مفاد وقفنامه و مصلحت موقوف علیهم و با در نظر گرفتن جمیع جهات نسبت به تعیین اجرت زمین اقدام و در رأی صادره تکلیفاداره ثبت را نسبت به مورد برای صدور سند مالکیت کل یا جزء اعیان با قید اجرت زمین مقرره معین خواهد کرد.
تبصرۀ ۵ – نسبت به درخواستهایکه طبق مواد ۱۴۷، ۱۴۸، ۱۴۸، مکرر این قانون ثبت و مادۀ قانون متمم قانون ثبت در موعد مقرر تسلیم هیئتهای مذکور در این مواد شده و منتهی به صدور رأی نگردیده بر طبق این قانون رسیدگی خواهد شد.
تبصرۀ ۶ – ادارات ثبت مکلفند از تاریخ لازمالاجرءا شدن این قانون حداکثر ظرف مدت ۳ ماه با نشر آگهی در روزنامه کثیرالانتشار محل یا نزدیک بهمحل و الصاق آگهی در اماکن و معابر عمومی مراتب را به اطلاع سازندگان ساختمانهای موضوع این قانون برسانند که ظرف مدت یکسال از تاریخانتشار آگهی میتوانند درخواست خود را به ضمیمه رونوشت مصدق مدارک در قبال اخذ رسیده به اداره ثبت محل تسلیم نمایند.
تبصرۀ ۷ – کلیه درخواستها واصله به ادارات ثبت باید علاوه بر ثبت در دفتر اداره در دو دفتر دیگری که به این منظور تهیه خواهد گردید ثبت و پس ازانقضاء مدت مقرر در تبصرۀ ۱ یکی از آن دو دفتر به سازمان ثبت ارسال خواهد شد.
تبصرۀ ۸ – ترتیب تشکیل جلسات، نحوه رسیدگی هیئت ها و چگونگی انتخاب کارشناس رسمی دادگستری و موارد دیگر اجرائی مذکور در این قانونمطابق آییننامهای خواهد بود که با پیشنهاد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به تصویب وزیر دادگستری میرسد.
[4] . مادۀ واحدۀ قانون وحدت رویۀ قضایی ( مصوب 1328 ) : هر گاه در شعب دیوان عالی کشور نسبت به موارد مشابه رویههای مختلف اتخاذ شده باشد به تقاضای وزیر دادگستری یا رییس دیوان مزبور و یا دادستان کل هیئت عمومی دیوان عالی کشور که در این مورد لااقل با حضور سه ربع از رؤسا و مستشاران دیوان مزبور تشکیل مییابد موضوع مختلففیه را بررسی کرده و نسبت به آن اتخاذ نظر مینمایند در این صورت نظر اکثریت هیئت مزبور برای شعب دیوان عالی کشور و سایر دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است و جز به موجب نظر هیئت عمومی یا قانون قابل تغییر نخواهد بود.