رأی وحدت رویه شماره 773
مقدمه
جلسۀ هیئت عمومی دیوان عالی کشور برای رسیدگی به پروندۀ وحدت رویۀ ردیف ۵۷.۹۷ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سهشنبه مورخ ۱۳۹۷/۹/۲۰ به ریاست حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای حسین کریمی، رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای محمد مصدق، نمایندۀ دادستان محترم کل کشور و شرکت حضرات آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیۀ شعب دیوان عالی کشور، در سالن حضرت آیتالله محمدی گیلانی (ره) منعقد و پس از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید و قرائت گزارش پرونده و اظهارنظر تعدادی از اعضای حاضر و اعلام نظر نمایندۀ دادستان محترم کل کشور که ذیلاً منعکس شده است، به صدور رأی وحدت رویۀ قضایی شمارۀ ۷۷۳ ـ ۱۳۹۷/۹/۲۰ منتهی گردید.
برای تهیه دوره کالبد شکافی آراء وحدت رویه کلیک کنید
الف: گزارش پرونده
احتراماً؛ معروض میدارد: به دلالت محتویات پروندههای شمارۀ ۹۷۳۴۸۸ و ۹۷۲۰۰۷ شعب نوزدهم و سی و ششم دیوان عالی کشور با اختلاف استنباط از مادۀ «۲۷»[1] قانون شورای حل اختلاف، آرای متفاوت صادر شده است که خلاصۀ آنها به شرح زیر گزارش میشود:
الف) مطابق محتویات پروندۀ مربوط به شعبۀ نوزدهم دیوان عالی کشور به شمارۀ مرقوم، آقای محمدرضا … در شعبۀ پانزدهم شورای حل اختلاف نیشابور طی دادنامۀ ۵۷.۱۰۰ ـ ۱۳۹۷/۲/۳۰ به استرداد جهیزیۀ همسرش محکوم و به این دادنامه اعتراض کرده است. پرونده به شعبۀ اول دادگاه خانواده ارجاع شده، ولی طی دادنامۀ ۹۰۰۹۷۱ ـ ۱۳۹۷/۷/۹ که عیناً نقل میشود، به شایستگی دادگاه حقوقی نیشابور، قرار عدم صلاحیت صادر کردهاند:
«در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای محمدرضا … به طرفیت خانم فاطمه … نسبت به دادنامۀ شمارۀ ۵۷.۱۰۰ مورخ ۱۳۹۷/۲/۳۰ صادره از شعبۀ شورای حل اختلاف نیشابور که به موجب آن، حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه صادر و اعلام شده است و با عنایت به محتویات پرونده، نظر به اینکه به صراحت مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴/۹/۱۶ (که مؤخرالتصویب از قانون حمایت خانواده میباشد) مقرر داشته: … مرجع تجدیدنظر از آرای قاضی شورا، حسب مورد، دادگاه عمومی حقوقی یا کیفری ۲ همان حوزۀ قضایی میباشد … . بنابراین مرجع تجدیدنظر از آرای شورای حل اختلاف، دادگاه عمومی و حقوقی است و نه خانواده؛ چرا که قانونگذار در مقام بیان، پس از تصویب قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱ و با علم به تشکیل محاکم خانواده، رسیدگی در مقام تجدیدنظر از آرای شورا را منصرف از دادگاه خانواده دانسته و مادۀ ۲۷ قانون شورا ناظر به موارد مندرج در بند «ج» مادۀ ۹ آن قانون را، با توجه به نصاب آن، در صلاحیت شورای حل اختلاف دانسته و دادگاه خانواده، صلاحیت رسیدگی ندارد. بدیهی است، موارد خارج از بند «ج» مادۀ ۹ آن قانون، برابر مادۀ “۴”[2] قانون حمایت، در صلاحیت ذاتی دادگاه خانواده و مرجع تجدیدنظر آن مرکز استان است. به عبارت دیگر، قانونگذار امور مربوط به خانواده را به دو بخش تقسیم نموده بخشی از آن را در صلاحیت شورا دانسته و مرجع تجدیدنظر آن را در مادۀ ۲۷ قانون شورا تعیین کرده و بخشی از آن را در صلاحیت دادگاه خانواده دانسته و تجدیدنظر آن را به دادگاه تجدیدنظر استان واگذار نموده است و از طرفی، مطابق رأی وحدت رویۀ ۷۶۹ دیوان عالی کشور مورخ ۱۳۹۷/۴/۲۶، مقرر داشته که صلاحیت دادگاه خانواده ذاتی میباشد. علیهذا، دادگاه با وصف مراتب فوق، ضمن نفی صلاحیت خویش مستنداً به مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف، عدم صلاحیت این دادگاه را به صلاحیت و شایستگی دادگاه حقوقی شهرستان نیشابور صادر و اعلام میدارد».
سپس پرونده در شعبۀ سوم عمومی حقوقی مطرح شده و این شعبه نیز با نفی صلاحیت ذاتی خویش در خصوص مورد، به موجب دادنامۀ شمارۀ ۹۰۰۵۸۲ـ ۱۳۹۷/۷/۲۹ به شرح زیر اقدام کرده است:
«در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای محمدرضا … نسبت به دادنامۀ شمارۀ ۵۷.۱۰۰ مورخ ۱۳۹۷/۲/۳۰ صادره از ناحیۀ قاضی شعبۀ ۱۵ شورای حل اختلاف نیشابور که طی دادنامۀ شمارۀ فوق، تجدیدنظرخواه به استرداد کلیۀ اقلام جهیزیه وفق سند عادی پیوست و پرداخت هزینۀ دادرسی به نفع تجدیدنظرخوانده محکوم شده و پرونده، بدواً جهت رسیدگی به شعبۀ اول دادگاه خانواده ارجاع گردیده و ریاست محترم شعبۀ اول دادگاه خانواده به شرح دادنامۀ شمارۀ ۹۷۰۹۹۷۵۱۹۸۹۰۰۹۷۱ مورخ ۱۳۹۷/۷/۹ و با استدلال مذکور در دادنامۀ شمارۀ فوق، قرار عدم صلاحیت دادگاه خانواده را به شایستگی دادگاه حقوقی نیشابور صادر و پرونده جهت رسیدگی به این دادگاه ارجاع گردیده است. با عنایت به محتویات پرونده و نظر به اینکه خواستۀ خواهان بدوی (تجدیدنظرخوانده)، مطالبۀ جهیزیه میباشد و نظر به اینکه برابر مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱، رسیدگی به تعدادی از دعاوی از جمله دعاوی مطالبۀ جهیزیه، در صلاحیت اختصاصی دادگاه خانواده قرار گرفته و قانونگذار بنا به مصالحی از جمله تخصصی بودن اینگونه دعاوی و به جهت حمایت از ارکان خانواده، رسیدگی به این دعاوی را در صلاحیت ذاتی و اختصاصی دادگاه خانواده که با حضور و اظهار نظر قاضی مشاور تشکیل میگردد، دانسته است و دادگاههای حقوقی، اصولاً صلاحیت ذاتی رسیدگی به دعاوی مربوط به جهیزیه را نداشته و مفاد مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف، نافی صلاحیت دادگاه خانواده و مجوزی برای رسیدگی دادگاههای حقوقی در رسیدگی به تجدیدنظرخواهی از دعاوی که در صلاحیت ذاتی دادگاههای حقوقی نیست، نمیباشد و مضافاً، برابر تبصرۀ ۲ مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف، چنانچه رأی مرجع تجدیدنظر در مقام رد صلاحیت شورا باشد، بایستی به عنوان دادگاه بدوی رسیدگی ماهوی انجام دهد. در حالی که دادگاه حقوقی به جهت عدم صلاحیت ذاتی خود در صورت رد صلاحیت شورا، صالح به رسیدگی به دعوی مطالبۀ جهیزیه، آن هم بدون حضور و اظهار نظر قاضی مشاور نمیباشد و به جهات مذکور، این دادگاه نیز خود را صالح به رسیدگی ندانسته و مستنداً به مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده، قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی و اعتبار دادگاه خانوادۀ نیشابور (شعبۀ اول دادگاه خانواده) که پرونده بدواً جهت رسیدگی به آن دادگاه ارجاع گردیده را صادر و اعلام مینماید و با توجه به اختلاف در صلاحیت، مقرر است دفتر پرونده از آمار، کسر و جهت حل اختلاف به دیوان عالی محترم کشور ارسال شود».
پس از وصول پرونده به دیوان عالی کشور و ارجاع امر به شعبۀ نوزدهم طی دادنامۀ ۳۶۳۲ ـ ۱۳۹۷/۸/۱۵ چنین رأی صادر شده است:
«در خصوص اختلاف در صلاحیت شعبۀ اول خانوادۀ نیشابور و سوم حقوقی نیشابور در رسیدگی به اعتراض به دادنامۀ صادره از شورای حل اختلاف، آن مرجع نظر به رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۷۶۹ مورخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ هیئت محترم عمومی دیوان عالی کشور و نیز توجهاً به مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف و سبق ارجاع به شعبۀ اول دادگاه خانوادۀ شهرستان نیشابور که صفات حقوقی و خانواده در آن جمع میباشد، با تأیید استدلال شعبۀ محترم سوم حقوقی، به صلاحیت شعبۀ اول دادگاه خانواده نیشابور حل اختلاف مینماید».
ب) به دلالت محتویات پروندۀ ۹۷۲۰۰۷ شعبۀ سی و ششم دیوان عالی کشور، شعبۀ دوم دادگاه عمومی حقوقی یزد در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای حمید … از دادنامۀ شمارۀ ۷۸۰۰۴۹۴ شعبۀ ۱۸ شورای حل اختلاف یزد که محکوم به پرداخت نفقۀ فرزندان مشترک با خانم رقیه … شده است، به استناد مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده، موضوع را در صلاحیت ذاتی محاکم اختصاصی خانواده دانسته و علیرغم مؤخر بودن بند «ث» مادۀ ۹ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۹۴ بر قانون حمایت خانواده مصوب ۹۱ و مستثنی کردن جهیزیه و نفقه و مهریه در حد نصاب مادۀ ۹ مذکور از عموم مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده، با صدور قرار عدم صلاحیت شمارۀ ۱۰۰۰۸۱۹ ـ ۱۳۹۷/۶/۱۸ به شایستگی دادگاه خانوادۀ یزد، پرونده را به مرجع مذکور فرستاده است و شعبۀ دوم دادگاه خانواده یزد با استدلال به شرح دادنامۀ شمارۀ ۹۲۰۰۸۱۰ ـ ۱۳۹۷/۷/۳ مبنی بر صلاحیت محاکم عمومی در تجدیدنظر از آرای شوراهای حل اختلاف تا نصاب ۲۰ میلیون تومان در امور جهیزیه و نفقه و مهریه که نیاز به تشکیل دادگاه خانواده با حضور مشاور نبوده است و با استناد به مادۀ ۲۷ قانون شوراهای یاد شده که محاکم عمومی را مرجع تجدیدنظر از آرای شوراهای حل اختلاف تعیین کرده است، با قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاههای عمومی یزد، پرونده را برای حل اختلاف به دیوان عالی کشور فرستاده است که پس از وصول به دیوان عالی کشور و ارجاع آن به شعبۀ سی و ششم، طی دادنامۀ ۲۱۵۷ ـ ۱۳۹۷/۸/۱ به شرح زیر اتخاذ تصمیم کردهاند:
«با توجه به محتویات پرونده و مفاد قرارهای عدم صلاحیت صادره از دادگاه حقوقی و دادگاه خانوادۀ یزد و استدلال هر یک از آنها و توجهاً به رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۷۶۹ ـ ۱۳۹۷/۴/۲۶ هیئت عمومی دیوان عالی کشور، رسیدگی به تجدیدنظر از آرای شوراهای حل اختلاف در امور جهیزیه و نفقه و مهریه تا نصاب مقرر در مادۀ ۹ قانون شوراهای حل اختلاف مطابق مادۀ ۲۷ قانون مذکور، در صلاحیت دادگاههای عمومی است و دادگاه خانواده به بیش از نصاب مذکور در مرحلۀ بدوی به کلیۀ امور خانواده موضوع مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده مصوب ۹۱ رسیدگی میکند، با تأیید صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی یزد، بین دو مرجع قضایی مذکور مستنداً به مادۀ “۲۸”[3] قانون آیین دادرسی مدنی حل اختلاف میگردد».
نتیجتاً، نظر به اینکه هیئت محترم شعبۀ نوزدهم دیوان عالی کشور به شرح دادنامۀ مذکور در فوق با استناد به مادۀ ۲۷ قانون شورای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴ و التفات به رأی وحدت رویۀ قضایی ۷۶۹ ـ ۱۳۹۷/۴/۲۶ دیوان عالی کشور، دادگاه خانواده را مرجع تجدیدنظر احکام شورای حل اختلاف در رسیدگی به دعاوی مربوط به خانواده دانسته است، ولی اعضای محترم هیئت شعبۀ سی و ششم در نظیر مورد، با همان مستندات، دادگاه عمومی حقوقی را مرجع تجدیدنظر اعلام کردهاند و با این ترتیب، از دو شعبۀ مختلف دیوان عالی کشور در موارد مشابه، با اختلاف استنباط از قانون، آرای متهافت صادر شده است. لذا به استناد مادۀ ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، نظر اعضای محترم هیئت عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویۀ قضایی درخواست مینماید.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری
ب: نظریۀ نمایندۀ دادستان کل کشور
موضوع درخواست رأی وحدت رویه از هیئت عمومی دیوان عالی کشور از این قرار است که:
الف) شعبۀ نوزدهم دیوان عالی کشور معتقد است که مرجع رسیدگی به اعتراض محکومٌعلیه در خصوص دادنامهای که در شورای حل اختلاف به موضوع بند «ج» مادۀ ۹ آن قانون رسیدگی شده، بر اساس مادۀ ۲۷ همان قانون در صلاحیت دادگاه خانواده است و بر همین اساس، در مقام حل اختلاف بین دادگاه حقوقی و دادگاه خانواده، با تأیید صلاحیت دادگاه خانواده، حل اختلاف کرده است.
ب) شعبۀ سی و ششم دیوان عالی کشور در موضوع مشابه، با استنباط متفاوت از مادۀ ۲۷ قانون شوراهای حل اختلاف، معتقد است که مرجع رسیدگی به اعتراض در فرض مرقوم، دادگاه حقوقی است و بر همین اساس، در مقام حل اختلاف بین شعبۀ دادگاه حقوقی و دادگاه خانواده، با تأیید صلاحیت دادگاه حقوقی، حل اختلاف نموده است.
به نظر میرسد با توجه به دلایل زیر، نظر شعبۀ نوزدهم دیوان عالی کشور صائب و منطبق با موازین قانونی است:
۱ـ مطابق اصل ۲۱ قانون اساسی و مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده، رسیدگی به دعاوی خانواده از جمله استرداد جهیزیه به شرح احصائی در آن قانون، در صلاحیت انحصاری محاکم خانواده قرار گرفته و این محاکم در ساختار تشکیلات قضایی کشور ایجاد شده است.
۲ـ اصل تخصصی بودن محاکم ایجاب مینماید که رسیدگی به دعاوی تجدیدنظر از آرای قاضی شورای حل اختلاف، در محکمۀ اختصاصی خانواده صورت گیرد.
۳ـ مقنن در مادۀ ۲۷ شوراهای حل اختلاف در مقام تمایز محکمۀ حقوقی از محکمۀ خانواده نیست، بلکه در مقام تمییز دادگاه حقوقی از دادگاه کیفری دو میباشد. از طرف دیگر، منظور مقنن از دادگاه عمومی حقوقی، توجه به مفهوم عام دادگاه حقوقی بوده است که از منظر عام، شامل دادگاه خانواده نیز میباشد. لذا منظور قانونگذار از دادگاه عمومی حقوقی، اعم از دادگاه حقوقی و خانواده بوده است.
۴ـ در مقام تفسیر مادۀ ۲۷ قانون شوراهای حل اختلاف، تفسیر منطقی نسبت به تفسیر تحتاللفظی مقدم است. منطق قضایی ایجاب میکند که با شکلگیری مراجع اختصاصی خانواده، موضوع در آن مراجع مورد رسیدگی قرار گیرد.
۵ ـ رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۷۶۹ مورخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ هیئت عمومی دیوان عالی کشور، صلاحیت محاکم خانواده نسبت به محاکم حقوقی را صلاحیت ذاتی دانسته است. مطابق این رأی، رسیدگی ماهوی دادگاه حقوقی به تجدیدنظرخواهی از آرای قاضی شورای حل اختلاف در دعاوی خانواده، در صورتی که دادنامۀ بدوی را نقض نماید، به لحاظ نداشتن صلاحیت قانونی وجاهت ندارد.
با توجه به مراتب فوق، رأی شعبۀ نوزدهم دیوان عالی کشور که رسیدگی به موضوع تجدیدنظرخواهی از آرای قاضی شورای حل اختلاف در دعاوی مربوط به خانواده را در صلاحیت دادگاه خانواده تشخیص داده است، صائب است».
ج: رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۷۷۳ ـ ۱۳۹۷/۹/۲۰ هیئت عمومی دیوان عالی کشور
هر چند صلاحیت دادگاه خانواده نسبت به دادگاه عمومی حقوقی ذاتی است و در رأی وحدت رویۀ شمارۀ «۷۶۹»[4]ـ ۱۳۹۷/۴/۲۶ هیئت عمومی دیوان عالی کشور بر این امر تأکید شده است، لکن چون طبق بند «ج» مادۀ «۹»[5] قانون شوراهای حل اختلاف مصوب سال ۱۳۹۴ که از حیث تاریخ تصویب، مؤخر بر قانون حمایت خانواده است، پارهای از دعاوی خانوادگی تا نصاب مقرر در بند «الف» آن ماده، در صورتی که مشمول مادۀ «۲۹»[6] قانون حمایت خانواده نباشد، در صلاحیت آن شورا قرار گرفته و مادۀ «۲۷»[7] همان قانون نیز علیالاطلاق مرجع تجدیدنظر از کلیۀ آرای قاضی شورا را حسب مورد، دادگاه عمومی حقوقی یا کیفری همان حوزۀ قضایی قرار داده و آرای راجعبه دعاوی خانوادگی از شمول این حکم مستثنا نگردیده است. بنابراین آرای قاضی شورا در دعاوی خانوادگی نیز قابل تجدیدنظر در دادگاه عمومی حقوقی است و رأی شعبۀ سی و ششم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء، صحیح و قانونی تشخیص میشود. این رأی طبق مادۀ ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ در موارد مشابه، برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن، لازمالاتباع است.
هیئت عمومی دیوان عالی کشور
مواد قانونی و آرای مرتبط
[1]. مادۀ ۲۷ قانون شوراهای حل اختلاف: تمام آرای صادره موضوع مادۀ «۹» این قانون، ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی میباشد. مرجع تجدیدنظر از آرای قاضی شورا، حسب مورد، دادگاه عمومی حقوقی یا کیفری دو همان حوزۀ قضایی میباشد. چنانچه مرجع تجدیدنظر، آرای صادره را نقض نماید، راساً مبادرت به صدور رأی میکند. این رأی، قطعی است و اگر رسیدگی به موضوع در صلاحیت مرجع دیگری باشد، پرونده را به مرجع صالح ارسال میکند.
تبصرۀ ۱- گزارش اصلاحی شورا قابل اعتراض نمیباشد و قطعی است.
تبصرۀ ۲- هرگاه رأی مرجع تجدیدنظر در مقام رد صلاحیت شورا باشد، رسیدگی ماهوی انجام و رأی اخیر به عنوان رأی شعبۀ بدوی تلقی و حسب مورد، مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی و کیفری قابل تجدیدنظر است.
تبصرۀ ۳- هزینۀ دادرسی رسیدگی در مراحل تجدیدنظرخواهی، حسب مورد، بر اساس هزینۀ دادرسی طرح دعوی در آن مرجع است.
[2]. مادۀ ۴ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱: رسیدگی به امور و دعاوی زیر در صلاحیت دادگاه خانواده است:
۱- نامزدی و خسارات ناشی از بر هم زدن آن.
۲- نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح.
۳- شروط ضمن عقد نکاح.
۴- ازدواج مجدد.
۵- جهیزیه.
6- مهریه.
۷- نفقۀ زوجه و اجرتالمثل ایام زوجیت.
8- تمکین و نشوز.
۹- طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن.
۱۰- حضانت و ملاقات طفل.
۱۱- نسب.
۱۲- رشد، حجر و رفع آن.
۱۳- ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان.
۱۴- نفقۀ اقارب.
۱۵- امور راجعبه غایب مفقودالاثر.
۱۶- سرپرستی کودکان بیسرپرست.
۱۷- اهدای جنین.
۱۸- تغییر جنسیت.
تبصره – به دعاوی اشخاص موضوع اصول دوازدهم (۱۲) و سیزدهم (۱۳) قانون اساسی، حسب مورد، طبق قانون اجازۀ رعایت احوال شخصیۀ ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب ۱۳۱۲/۰۴/۳۱ و قانون رسیدگی به دعاوی مطروحه راجعبه احوال شخصیه و تعلیمات دینی ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی مصوب ۱۳۷۲/۰۴/۰۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیدگی میشود. تصمیمات مراجع عالی اقلیتهای دینی مذکور در امور حسبی و احوال شخصیۀ آنان از جمله نکاح و طلاق، معتبر و توسط محاکم قضایی بدون رعایت تشریفات، تنفیذ و اجرا میگردد.
[3]. مادۀ ۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی: هرگاه بین دادگاههای عمومی، نظامی و انقلاب، در مورد صلاحیت، اختلاف محقق شود، همچنین در مواردی که دادگاهها، اعم از عمومی، نظامی و انقلاب، به صلاحیت مراجع غیر قضایی، از خود نفی صلاحیت کنند و یا خود را صالح بدانند، پرونده برای حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال خواهد شد. رأی دیوان عالی کشور در خصوص تشخیص صلاحیت، لازمالاتباع میباشد.
[4]. رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۷۶۹ مورخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ هیئت عمومی دیوان عالی کشور: مطابق بند سوم اصل بیست و یکم قانون اساسی و مادۀ یک قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱، ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان خانواده ضرورت دارد و تشکیل آن با رعایت ضوابط قانونی به قوۀ قضاییه محول شده است و چون موارد صلاحیت دادگاه خانواده در مادۀ ۴ این قانون صراحتاً بیان شده است، لذا این دادگاه که با رعایت ترتیبات معین قانونی تشکیل میشود، دادگاه اختصاصی محسوب میگردد و صلاحیت آن نسبت به دادگاههای عمومی، ذاتی است و مطابق اصول کلی حاکم بر تشکیلات دادگستری، محاکم اختصاصی غیر از آنچه قانون صراحتاً اجازه داده است، به هیچ امر دیگری حق رسیدگی ندارند. در این وضعیت، با حدوث اختلاف بین دادگاه خانواده و دادگاه عمومی مستقر در حوزۀ قضایی یک استان، مرجع حل اختلاف در اجرای مادۀ ۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، دیوان عالی کشور است. بنابراین رأی شعبۀ پنجم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء، صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی در اجرای مقررات مادۀ ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن، لازمالاتباع است.
[5]. مادۀ ۹ قانون شوراهای حل اختلاف: در موارد زیر، قاضی شورا با مشورت اعضای شورا، رسیدگی و مبادرت به صدور رأی مینماید:
الف – دعاوی مالی راجعبه اموال منقول تا نصاب دویست میلیون (۲۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال به جز مواردی که در تاریخ لازمالاجراء شدن این قانون در دادگستری مطرح میباشند.
ب – تمامی دعاوی مربوط به تخلیۀ عین مستاجره، به جز دعاوی مربوط به سرقفلی و حق کسب و پیشه.
پ – دعاوی تعدیل اجارهبها، به شرطی که در رابطۀ استیجاری اختلافی وجود نداشته باشد.
ت – صدور گواهی حصر وراثت، تحریر ترکه، مهر و موم ترکه و رفع آن.
ث – ادعای اعسار از پرداخت محکومٌبه، در صورتی که شورا نسبت به اصل دعوی رسیدگی کرده باشد.
ج – دعاوی خانواده راجعبه جهیزیه، مهریه و نفقه تا نصاب مقرر در بند (الف)، در صورتی که مشمول مادۀ (۲۹) قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱ نباشند.
چ - تأمین دلیل.
ح – جرائم تعزیری که صرفاً مستوجب مجازات جزای نقدی درجۀ هشت باشد.
تبصرۀ ۱- بهای خواسته بر اساس نرخ واقعی آن تعیین میگردد، چنانچه نسبت به بهای خواسته بین اصحاب دعوی اختلاف حاصل شود و اختلاف مؤثر در صلاحیت شورا باشد یا قاضی شورا نسبت به آن تردید کند، قبل از شروع رسیدگی، راساً یا با جلب نظر کارشناس، بهای خواسته را تعیین میکند.
تبصرۀ ۲- شورای حل اختلاف مجاز به صدور حکم شلاق و حبس نمیباشد.
تبصرۀ ۳- صلاحیت شوراهای حل اختلاف روستا مستقر در روستا، صرفاً صلح و سازش میباشد.
[6]. مادۀ ۲۹ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱: دادگاه، ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقۀ زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرتالمثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصرۀ مادۀ «۳۳۶» قانون مدنی تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوۀ پرداخت هزینههای حضانت و نگهداری، تصمیم مقتضی اتخاذ میکند. همچنین دادگاه باید با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت طفل، ترتیب، زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند. ثبت طلاق، موکول به تأدیۀ حقوق مالی زوجه است. طلاق در صورت رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی دایر بر اعسار زوج یا تقسیط محکومٌبه نیز ثبت میشود. در هر حال، هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور، به ثبت طلاق رضایت دهد، میتواند پس از ثبت طلاق، برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند.
[7]. مادۀ ۲۷ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱: در کلیۀ موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقی، دادگاه باید به منظور ایجاد صلح و سازش، موضوع را به داوری ارجاع کند. دادگاه، در این موارد باید با توجه به نظر داوران، رأی صادر و چنانچه آن را نپذیرد، نظریۀ داوران را با ذکر دلیل رد کند.