رأی وحدت رویه شماره 733
مقدمه
جلسۀ هیئت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پروندۀ وحدت رویۀ ردیف 93/30 رأس ساعت 9 روز سهشنبه مورخ 15/7/1393 به ریاست حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای حسین کریمی، رئیس دیوان عالی کشور و حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید ابراهیم رئیسی، دادستان کل کشور و شرکت جنابان آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیۀ شعب دیوان عالی کشور در سالن هیئت عمومی تشکیل و پس از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظریۀ دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویۀ قضایی شمارۀ 733 – 15/7/1393 منتهی گردید.
برای تهیه دوره کالبد شکافی آراء وحدت رویه کلیک کنید
الف: گزارش پرونده
با احترام به استحضار میرساند؛ بر اساس گزارش شمارۀ 50002/811/9022/الف مورخ 17/11/1389 آقای رئیس حوزۀ قضایی شهرستان ماکو، از شعب سوم و یازدهم دادگاههای تجدیدنظر استان آذربایجان غربی در مورد غرامات موضوع مادۀ 391 قانون مدنی، طی پروندههای کلاسۀ 5200296 و 89/890086، آرای مختلف صادر شده است که خلاصۀ جریان هر یک از آنها به شرح ذیل منعکس میگردد:
الف) طبق محتویات پروندۀ کلاسۀ 5200296 شعبۀ سوم دادگاه تجدیدنظر استان مرقوم، در پروندۀ کلاسۀ 88/733/ح2 شعبۀ دوم دادگاه حقوقی ماکو در مورد دعوی آقای سلیمان قاسمزاده فرزند محمدعلی علیه آقای علی مقدسی فرزند فتحاله، دادنامۀ شمارۀ 88/914 – 30/8/1388 را به این شرح صادر نموده است:
«در خصوص دعوی آقای سلیمان قاسمزاده فرزند محمدعلی به طرفیت آقای علی مقدسی فرزند فتحاله به خواستۀ بطلان معاملۀ دو قطعه زمین خالی قطعات تفکیکی به شمارههای 23/14 به مساحت هفتصد متر مربع از پلاک 1019 – اصلی، به علت مستحقٌللغیر در آمدن مبیع مقوم به ده میلیون ریال و استرداد ثمن به مبلغ سی و پنج میلیون ریال و استرداد غرامات (افزایش قیمت) به مبلغ سیصد و نود میلیون ریال، جمعاً پانصد و پنجاه و پنج میلیون ریال با اعسار از پرداخت هزینۀ دادرسی اولاً، در خصوص اعسار سابق بر این حکم بر قبول اعسار صادر که قطعیت یافته است، ثانیاً، در خصوص ماهیت امر توجهاً به شرح دادخواست تقدیمی، مبایعهنامۀ مورخ 13/6/1386 استعلام واصله از منابع طبیعی پیوست پرونده که مبین وجود پلاک 1091 – اصلی در محدودۀ ثبتی پلاک 108 فرعی از 106 – اصلی قاسم آغلی و خارجنویسی پروندۀ کلاسۀ 87/1204 و 87/965 که بر ملی اعلام شدن رقبۀ مذکور اشعار دارد و اینکه خوانده دفاعیات موجهی که بطلان دعوی خواهان را مدلل سازد، ارائه نداده است؛ لذا دادگاه با لحاظ نظریۀ کارشناس مصون مانده از تعرض، دعوی خواهان را وفق نظریۀ مذکور، محمول بر صحت تلقی به استناد مادۀ “348”[1] قانون مدنی و مادۀ “198”[2] قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، حکم بر بطلان مبایعهنامۀ مورخ 13/6/1386 مربوط به قطعات 23 و 14 جمعاً به مساحت هفتصد مترمربع از پلاک 1091 – اصلی و الزام خوانده به پرداخت مبلغ سی و پنج میلیون ریال ثمن معامله در حق خواهان محکوم و اعلام میدارد؛ مضاف بر آن در خصوص مطالبۀ غرامات (افزایش قیمت ملک) توجهاً به اینکه از غرامات مندرج در مادۀ 391 قانون مدنی صرفاً هزینههای دلالی و مخارج مصروفه بر رقبۀ موضوع مستحقٌللغیر مستفاد نمیگردد، چه اینکه عبارت “غرامات” به صورت مطلق به کار برده شده و حسب استفتائات معموله از آیات عظام مندرج در نشریۀ پیام آموزش شمارۀ 34 پیوست پروندۀ غرامات شامل افزایش قیمت نیز خواهد بود؛ لذا دادگاه با لحاظ مراتب فوق و نظریۀ کارشناسی، خوانده را به پرداخت مبلغ دویست و ده میلیون ریال از بابت افزایش قیمت در حق خواهان محکوم و اعلام میدارد. خواستۀ مازاد بر محکومٌبه، به جهت عدم اتکاء [به] دلیل اثباتی، محکوم به رد است؛ لذا دادگاه به استناد مادۀ “197”[3] قانون اخیرالذکر، [حکم] بر بیحقی خواهان در این خصوص صادر و اعلام [مینماید.] نظر به محکومٌله واقع شدن خواهان، هزینۀ دادرسی در مرحلۀ اجرای حکم وصول خواهد شد. رأی صادره حضوری تلقی، ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظر در محاکم محترم تجدیدنظر استان میباشد» که پس از تجدیدنظرخواهی معموله، شعبۀ سوم دادگاه تجدیدنظر استان، طی دادنامۀ شمارۀ 3700705 مورخ 27/8/1389 چنین اتخاذ تصمیم کرده است:
در مورد تجدیدنظرخواهی آقای علی مقدسی به طرفیت آقای سلیمان قاسمزاده از دادنامۀ شمارۀ 914/88 صادره در پروندۀ کلاسۀ 733/88 دادگاه محترم شعبۀ دوم دادگاه عمومی حقوقی ماکو، مبنی بر صدور حکم به بطلان معاملۀ موضوع قرارداد عادی مورخ 13/6/1386 (دو قطعه زمین خالی قطعات تفکیکی به شمارههای 23 و 14 به مساحت 700 مترمربع از پلاک 1091 اصلی) به علت مستحقٌللغیر در آمدن مبیع و پرداخت ثمن معامله به مبلغ سی و پنج میلیون ریال در حق تجدیدنظرخوانده و پرداخت غرامات به مبلغ دویست و ده میلیون ریال از بابت افزایش قیمت در حق تجدیدنظرخوانده، اولاً، نظر به اینکه در خصوص بطلان معامله و استرداد ثمن، ایراد و اعتراض مؤثر و موجهی از ناحیۀ تجدیدنظرخواه که موجبات نقض دادنامۀ موصوف را فراهم آورد، به عمل نیامده و با ارجاع امر از سوی این دادگاه به هیئت سه نفرۀ کارشناسان نیز مشخص شده که قطعات مورد معامله خارج از مالکیت فروشنده آقای علی مقدسی قرار داشته و اعتراض موجه و مؤثری از سوی تجدیدنظرخواه به این نظریه معمول نگردیده و نظریۀ کارشناسان با اوضاع و احوال مسلّم قضیه مغایرتی ندارد؛ لذا دادنامۀ تجدیدنظرخواسته در این موارد صحیح و منطبق با موازین قانونی تشخیص میگردد و به استناد مادۀ 358 قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور] مدنی آن را تأیید مینماید و اما در خصوص قسمت دیگر دادنامه یعنی پرداخت غرامات به مبلغ دویست و ده میلیون ریال، چون این مبلغ به عنوان افزایش قیمت در نظر گرفته شده و غرامات شامل هزینههایی است که مربوط به معامله میشود و از انجام معامله به خریدار وارد میشود و تورم موجود در جامعه که موجب افزایش قیمت میشود، نمیتواند داخل در غرامت تلقی گردد، بنا به مراتب، این قسمت از دادنامه را موجه و قانونی تشخیص نداده، به استناد مادۀ «358»[4] قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور] مدنی، آن را نقض و در خصوص دعوی خواهان آقای سلیمان قاسمزاده به طرفیت خوانده آقای علی مقدسی به خواستۀ مطالبۀ غرامت (ناشی از افزایش قیمت ملک) در توجه به موارد فوقالذکر و به استناد مادۀ «197»[5] قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور] مدنی، حکم به بیحقی خواهان صادر و اعلام میشود. صدور این حکم مانع از مطالبۀ مخارجی که خریدار به سبب انجام معامله نموده و غرامت به آن مخارج شامل میشود، نخواهد بود. رأی صادره از سوی این دادگاه قطعی است.
ب) در پروندۀ کلاسۀ 89/890086 شعبۀ یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان مذکور در فوق، شعبۀ دوم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ماکو دربارۀ دعوی آقای بهمن حسینعلیزاده فرزند پرویز به طرفیت آقای هوشنگ فتحالهزاده فرزند میکائیل، طی دادنامۀ 88/950 – 11/9/1388 اعلام داشته:
«در خصوص دعوی آقای بهمن حسینعلیزاده فرزند پرویز با وکالت عباسعلی محمودی مرکید، وکیل پایۀ یک دادگستری به طرفیت آقای هوشنگ فتحالهزاده فرزند میکائیل به خواستۀ فسخ معاملۀ مورخ 1025 مورخ 5/12/1383 به علت مستحقٌللغیر بودن مبیع مقوم به یازده میلیون ریال، استرداد ثمن معامله مقوم به هفت میلیون و چهارصد و سی هزار ریال و مطالبۀ غرامات و افزایش قیمت ملک مرقوم طبق نظریۀ کارشناسی و خسارات دادرسی پروندۀ کلاسۀ 86/679 این دادگاه مقوم به سه میلیون ریال با احتساب حقالوکاله و هزینههای دادرسی که در اولین جلسۀ دادرسی، خواسته را از فسخ به بطلان تغییر داده است، توجهاً به شرح دادخواست تقدیمی، مبایعهنامۀ مورخ 5/12/1383 پیوست پروندۀ نظریۀ کارشناسی موضوع پروندۀ کلاسۀ 86/679 از دادگاه اینکه خوانده دفاعیات موجهی که بطلان دعوی خواهان را مدلل سازد، ارائه نداده است؛ چه اینکه الف: عدم اطلاع بایع از مستحقٌللغیر بودن تلقی مسئولیت مدنی وی را فراهم نخواهد آورد؛ ب: علیرغم ادعا مبنی بر طرح دعوی، جلب ثالث به این دادگاه در پروندۀ مطروحه ارائه نشده است؛ ج: غرامات مقرر در مادۀ 391 قانون مدنی به صورت مطلق آورده شده، عدم تسری آن به افزایش قیمت ملک با توجه به تورم و کاهش ارزش پول و تلقی آن صرفاً هزینههای دلالی و نگهداری و امثال آن مستفاد نمیشود؛ بالاخص اینکه حسب استفتاء اخیر از مراجع عظام به اکثریت اعتقاد به پرداخت روز ثمن یا بر اساس تورم بودهاند. بنا به مراتب، دادگاه، دعوی خواهان را محمول بر صحت تلقی، به استناد مواد 390، 391 و 348 قانون مدنی، مواد 198 و “515”[6] قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن صدور حکم بر بطلان بیع مورخ 5/12/1383 فیمابین متداعیین پرونده، خوانده را به پرداخت مبلغ هفت میلیون و چهارصد و پنجاه هزار ریال از بابت ثمن معامله، مبلغ یکصد و چهل میلیون و هفتصد و پنجاه هزار ریال از بابت غرامات (افزایش قیمت) و مبلغ پنج میلیون و هفتصد و سی و یک هزار و دویست ریال از بابت شصت درصد حقالوکالۀ وکیل در مرحلۀ نخستین دادرسی و مبلغ سه میلیون و یکصد و سی و پنج هزار و یکصد ریال از بابت هزینۀ دادرسی در حق خواهان محکوم و اعلام میدارد خسارت دادرسی پروندۀ کلاسۀ 86/679 این دادگاه به جهت صدور حکم بر بطلان دعوی و قطعیت آن مردود است؛ لذا دادگاه به استناد مادۀ 197 قانون مارالذکر، حکم بر بیحقی خواهان در این خصوص صادر و اعلام میدارد. رأی صادره حضوری تلقی، ظرف مهلت بیست روز از تاریخ [ابلاغ]، قابل تجدیدنظر در محاکم محترم تجدیدنظر استان میباشد» که با اعتراض محکومٌعلیه، شعبۀ یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان مربوطه، دادنامۀ 14500360 – 31/3/1389 را به این شرح صادر کرده است:
«تجدیدنظرخواهی آقای هوشنگ فتحالهزاده نسبت به دادنامۀ شمارۀ 950/88 صادره در پروندۀ کلاسۀ 367/88 شعبۀ دوم دادگاه محترم حقوقی ماکو که به موجب آن حکم به بطلان بیع مورخ 5/12/1383 قرارداد شمارۀ 1025 و پرداخت ثمن مورد معامله به نرخ روز صادر شده است، به لحاظ عدم ایراد و اعتراض مؤثر در راستای نقض دادنامه وارد نبوده به استناد مادۀ 358 قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور] مدنی، ضمن رد تجدیدنظرخواهی، عین دادنامۀ بدوی تأیید میگردد. رأی صادره قطعی است.»
همانطور که ملاحظه میفرمایید، برداشت شعب سوم و یازدهم دادگاههای تجدیدنظر استان آذربایجان غربی از عبارت «غرامات» مذکور در مادۀ 391 قانون مدنی متفاوت بوده که منجر به تصمیمات صدرالاشعار گردیده؛ به طوری که شعبۀ سوم دادگاه تجدیدنظر، تورم موجود در جامعه را که موجب افزایش قیمتها میشود، غرامت تلقی نکرده و دادنامۀ 88/914 شعبۀ دوم دادگاه عمومی حقوقی ماکو را در این قسمت نقض و حکم بر بیحقی خواهان بدوی صادر کرده، ولی شعبۀ یازدهم این دادگاه، افزایش قیمت ناشی از تورم موجود در جامعه را غرامت تلقی و دادنامۀ 88/950 شعبۀ دوم دادگاه عمومی حقوقی ماکو را تأیید نموده است که برای جلوگیری از صدور آرای متهافت، طرح قضیه را برای صدور رأی وحدت رویۀ قضایی موضوع مادۀ 270 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری تقاضا دارد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور – حسین مختاری
ب: نظریۀ دادستان کل کشور
با احترام، در خصوص پروندۀ وحدت رویۀ شمارۀ 93/30 موضوع اختلاف بین شعب سوم و یازدهم دادگاههای تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، نظر خود را به شرح ذیل اعلام میدارم. قبلاً ذکر چند نکته را ضروری میدانم:
1- آنچه ملاک در جبران خسارت مشتری است، کاهش قدرت خرید وی در اثر تورم و به عبارتی کاهش قیمت ثمن است، نه آنچه در نظریۀ ادارۀ حقوقی با عبارت افزایش قیمت ملک آمده است. در فتاوی مراجع عظام حضرات آیات بهجت، شبیری زنجانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و همچنین مقام معظم رهبری، نظر به مصالحه در برخی از موارد و توجه به کاهش قدرت خرید در موارد دیگری، حضرت امام (ره) در مورد غصب بودن آن داراییها فرمودهاند که از جهت وحدت ملاک قابل استناد است که جبران خسارت مشتری را فتوا دادهاند و نیز اشاره به قیمت ثمن یا نرخ تورم شده است.
2- مستفاده از مواد 391 و «392»[7] قانون مدنی و فتاوی غالب مراجع عظام این است که خسارت وارده بر مشتری نباید بلاجبران و حتی در صورت کسر قیمت ملک، بایع مکلف شده اصل ثمن را استرداد نماید؛ لذا حمل لفظ غرامات فقط بر هزینههای مشتری در ملک مورد معامله خلاف ظاهر و اطلاق آن است.
3- نظر به اینکه در سؤال مورد استفتاء، اشارهای به افزایش قیمت نشده است، شاید بتوان فتاویای [را] که اصل ثمن را تصریح دارد، حمل بر فرض کسر قیمت ملک دانست؛ به این معنا که حتی در صورت کسر قیمت ملک، بایع موظف است اصل ثمن را مسترد دارد.
علیهذا، با توجه به مراتب فوق، نتیجتاً رأی شعبۀ یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، مبنی بر اینکه غرامات شامل افزایش قیمت با توجه به تورم اقتصادی میشود را صائب دانسته و تأیید مینمایم.
ج: رأی وحدت رویۀ شمارۀ 733 – 15/7/1393 هیئت عمومی دیوان عالی کشور
به موجب مادۀ «365»[8] قانون مدنی، بیع فاسد اثری در تملک ندارد؛ یعنی مبیع و ثمن کماکان در مالکیت بایع و مشتری باقی میماند و حسب مواد «390»[9] و «391»[10] قانون مرقوم، اگر بعد از قبض ثمن، مبیع کلاً یا جزئاً مستحقٌللغیر درآید، بایع ضامن است و باید ثمن را مسترد دارد و در صورت جهل مشتری به وجود فساد، از عهدۀ غرامات وارد شده بر مشتری نیز برآید و چون ثمن در اختیار بایع بوده است، در صورت کاهش ارزش ثمن و اثبات آن، با توجه به اطلاق عنوان غرامات در مادۀ 391 قانون مدنی، بایع قانوناً ملزم به جبران آن است؛ بنابراین دادنامۀ شمارۀ 360 مورخ 31 /3 /1389 شعبۀ یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، در حدی که با این نظر انطباق دارد، به اکثریت آراء، صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی طبق مادۀ 270 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها لازمالاتباع است.
هیئت عمومی دیوان عالی کشور
مواد قانونی و آرای مرتبط
[1]. مادۀ 348 قانون مدنی: بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلائی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن ندارد، باطل است؛ مگر اینکه مشتری خود قادر بر تسلّم باشد.
[2]. مادۀ 198 قانون آیین دادرسی مدنی: در صورتی که حق یا دینی بر عهدۀ کسی ثابت شد، اصل بر بقای آن است؛ مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
[3]. مادۀ 197 قانون مدنی: در صورتی که ثمن یا مثمن معاملۀ عین، متعلق به غیر باشد، آن معامله برای صاحب عین خواهد بود.
[4]. مادۀ 358 قانون آیین دادرسی مدنی: چنانچه دادگاه تجدیدنظر، ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد، رأی دادگاه بدوی را نقض و رأی مقتضی صادر مینماید. در غیر این صورت، با رد درخواست و تأیید رأی، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.
[5]. مادۀ 197 قانون آیین دادرسی مدنی: اصل برائت است، بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد، باید آن را اثبات کند، در غیر این صورت، با سوگند خوانده، حکم به برائت صادر خواهد شد.
[6]. مادۀ 515 قانون آیین دادرسی مدنی: خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل، جبران خسارات ناشی از دادرسی یا تأخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به ادای حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد، همچنین اجرتالمثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تأخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب، از خوانده مطالبه نماید. خوانده نیز میتواند خسارتی را که عمداً از طرف خواهان با علم به غیرمحق بودن در دادرسی به او وارد شده، از خواهان مطالبه نماید. دادگاه در موارد یادشده، میزان خسارت را پس از رسیدگی معین کرده و ضمن حکم راجعبه اصل دعوی یا به موجب حکم جداگانه، محکومٌعلیه را به تأدیۀ خسارت ملزم خواهد نمود. در صورتی که قرارداد خاصی راجعبه خسارت بین طرفین منعقد شده باشد، برابر قرارداد رفتار خواهد شد.
تبصرۀ ۱- در غیر مواردی که دعوای مطالبۀ خسارت مستقلاً یا بعد از ختم دادرسی مطرح شود، مطالبۀ خسارتهای موضوع این ماده، مستلزم تقدیم دادخواست نیست.
تبصرۀ ۲- خسارت ناشی از عدمالنفع قابل مطالبه نیست و خسارت تأخیر تأدیه در موارد قانونی قابل مطالبه میباشد.
[7]. مادۀ ۳۹۲ قانون مدنی: در مورد مادۀ قبل، بایع باید از عهدۀ تمام ثمنی که اخذ نموده است، نسبت به کل یا بعض برآید؛ اگرچه بعد از عقد بیع به علتی از علل، در مبیع کسر قیمتی حاصل شده باشد.
[8]. مادۀ 365 قانون مدنی: بیع فاسد اثری در تملک ندارد.
[9]. مادۀ 390 قانون مدنی: اگر بعد از قبض ثمن، مبیع، کلاً یا جزائاً مستحقٌللغیر درآید، بایع ضامن است؛ اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد.
[10]. مادۀ 391 قانون مدنی: در صورت مستحقٌللغیر برآمدن کل یا بعض از مبیع، بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل مشتری به وجود فساد، بایع باید از عهدۀ غرامات وارده بر مشتری نیز برآید.